محل تبلیغات شما

الان ساعت ۴.۴شب وارد یکشنبه شدیم ۱۱اسفند من همیشه از مرگ میترسیدم ولی الان خودم خیلی بهش نزدیک میدونم بخاطر همین تصمیم گرفتم از امشب بنویسم وبعد از من بخونی حس میکنم آخرین روزهای عمرم حس میکنم وقتی جنازم میزارن تو خاک هیشکی سر خاکم نمیاد ومن تو این زمستون سرد تو خاک سرد خیلی غریبانه بدون هیچ کسی دفنم میکنن خیلی با اکراه خیلی با اکراه 

دیشب تاصبح بیداربودم

بد از من هیچ وقت فراموشم نکن عشقم

خیلی خودم به مرگ نزدیک میبینم

خیلی ,تو ,حس ,الان ,خاک ,سرد ,تو خاک ,خیلی با ,حس میکنم ,ومن تو ,نمیاد ومن

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گفتاردرمانی سیستان و بلوچستان_ایرانشهر